· ساعت 4:30 را نشان می دهد همراه با دوستان در میدان مطهری قم آماده حرکت به دیار مقتدای خویش هستیم پس از مدتی انتظار بالاخره حدود ساعت 5:10 اتوبوس به سمت تهران حرکت می کند. نماز صبح را اول وقت را در مسجد اهل بیت (ع) میدان هفتاد و دو تن خوانده می شود.
· ترافیک اول صبحی تهران ما را هم بی نصییب نمی گذارد. با پشت سر گذاشتن ترفیک نسبتاً سنگین اول صبحی تهران به خیابان فلسطین می رسیم ساعت حدود 8:30 را نشان می دهد.
· ساعت بزرگ حسینیه امام خمینی عدد 9 را نشان می دهد که وارد حسینیه ی می شویم. دیدارها با دوستان و رفقایی که از سایر استان ها آمده اند تازه می شود.
· قبل از شروع رسمی برنامهها، مداح اهل بیت، پشت تریبون رفت و با ذکر مصائبی از حضرت قاسم (ع) فضای حسینه را عاشورایی کرد.
· حضور نمایندگان ولی فقیه و ائمه ی جمعه اکثر استانها به عنوان اساتید شجره طیبه در حسینیه جلوه و شکوه خاصی به مراسم داده بود و اهمیت فوق العاده شجره ی طیبه صالحین را نشان می دهد.
دست نوشته ی «امام عزیزتر از جانم: تو تنها فرمانده ی کل قوا نیستی، بلکه فرمانده ی کل قلب هایی» در دست یک بسیجی نیز در نوع خود جالب بود که نشان از عمق ارادت و محبت بسیجان نسبت به رهبر و مقتدای خودش داشت.
· ساعت حدوداً 10 صبح را نشان میداد که با مستقر شدن تیم حفاظت در جاهای از قبل تعیین شده، خبر از لحظهی پایان انتظار را میداد و این زمان بود که پردههای آبی رنگ پشت جایگاه کنار رفت و قامت سرو ولایت بر قاب چشمان بسیجیان نقش بست و همه بیاختیار از جای خود برخاستند و ابراز احساسات کردند و پرده پرده اشک بود که مزاحم نگاهها میشد.
· همین که از شدت شعارها کمی کاسته شد، مجری برنامه پشت تریبون رفت و شروع به خواندن سرود دسته جمعی کرد که اجرای سرود دسته جمعی بسیجیان در محضر رهبر معظم انقلاب فضای مراسم را بسیار دلانگیز و نشاطآور کرد و به گونههای بسیاری از آنها اشکهای شوق را جاری ساخت.
· مراسم با قرائت آیاتی از کلامالله توسط نوجوان بسیجی به طور رسمی آغاز شد. بعد از آن، مجری برنامه پشت تریبون رفت و با دعوت از سخنرانان از آنان خواست که مطالب خود را در حدود سه دقیقه، محضر رهبر معظم انقلاب ارائه کنند.
· در ابتدا سردار جعفری فرمانده کل سپاه، سردار نقدی رئیس بسیج مستضعفین وآیت الله فرحانی ریئس مرکز تولید اندیشه و پاسخ گویی بسیج در حضور رهبر انقلاب به ارائه گزارشی از عملکرد شجره طیبه صالحین پرداختند.
· در ادامه چند نفر از نخبگان منتخب فعال در طرح صالحین به ارائه گزارش از عملکرد خود و آسیب شناسی طرح صالحین پرداختند.
· از بسیج ورزشکاران فعال در شجره طیبه صالحین فتح الله فریدی وثوق، دارنده مدالهای جهانی و آسیایی جودو پشت تریبون آمد و گزارشی از فعالیت های تربیتی حلقه خود را در چند دقیقه توضیح داد. وی که مدال برنز جهانی اش نیز همراهش بود، گفت: آقا اگر صلاح می دانید این مدال را تقدیم شما کنم؛ من دوست دارم که این هدیه هر چند کوچک را از من بپذیرید که حضرت آقا در پایان سخنان خود گفتند: تشکر می کنم از این ورزشکار بسیجی که مدال خودش را به ما هدیه داد و ما قبول کردیم، اما در پایان جلسه به خودش برمی گردانم؛ چرا که این موفقیت نزد او بماند بهتر است.
· بعد از آن هادی زینعلی، فرزند شهید صمد زینعلی که مربی برگزیده ی طرح صالحین در شهرک قدس تهران بود، گزارشی از عملکرد خود در این طرح را محضر امام خامنه ای ارائه کرد و در پایان صحبت های به درد دل با مقام معظم رهبری پرداخت:
در خاتمه این چند دقیقه ی بهشتی ام در محضر نائب امام زمانم میخواهم چند کلمه با پدر شهیدم نجوا کنم. آقا جان از کودکی بارها به تصویر شما نگاه کردم و با پدر ندیدهام سخن گفتم. این بار در محضرتان با او سخن میگویم.
سلام بابا؛ و باز با شرمندگی بیشتر، سلام بابا. روزی تو بر فراز خاکریز جهاد اصغر ایستاده بودی و با خون خود مدال سرافرازی ابدی را به گردن آویختی و امروز پسرت بر خاکریز جهاد اکبر ایستاده با همان عزم تو. پس دعا کن برای من؛ دعایی خاص که فرزند کوچک دیروزت بیش از 200 نفر متربی دارد که به هادی تو میگویند آقا؛ دعا کن شرمنده آقایش نشود آقای این بچهها.
اما پدر! بگذار حرف دلم را بگویم که شرمنده از تو و دوستان شهیدت هستم، که با چرت تاریخیام و نگاه منفعلم به صحنه جهاد تربیتی باعث استغاثه رهبرم به مولایش در فتنه 88 گشتم.
رهبرا! حلال کنید ما را که قد کشیدن و تربیت من و امثال من به قیمت سفید شدن محاسن شریفتان و فریادهای «این عمار»تان تمام شد.
رهبرا! حلال کنید ما را که روزمرگیهایمان فراموشمان کرد که قرار بود علیاکبرهای حضرت ماه باشیم.
امام من، فرزندی دارم 6 ماهه. واکسنش را که زدم سرفه میکرد و من اشک میریختم به یاد «من الاذن الی الاذن» پای گهواره. خاطرش خیلی پیش بابایش عزیز است؛ اما بدان عزیز فاطمه! خودم، مادرم، همسرم و فرزند کنیز علیاصغرم، فدای یک تار موی سفیدتان به هنگام اشارهتان که تا هستم این است دعای من: خدایا ما را چون شهدای کربلا قبل از اماممان گلگونکفن بپذیر.
آقا سلام بچههای تهران و بچههای شهرک قدس ما و شهرک غرب دیگران راهی قلبتان. به امید بله گفتنتان در روزی که انشاءالله سر به دامنتان با هزار حیا نگاه بدوزم به چشم حیدرانتان و بپرسم ارضیت یابن رسول الله.
· تعداد بچه های خردسالی که در این دیدار حضور داشتند خیلی اندک بود، اما در میان آنها دختر بچه ای 5 ساله بود که تلاش می کرد با دیدن چهره آقا، ایشان از دور بوسه بزند و تاکید داشت که حتماً آقا این بوسه ها را ببینند.
صحبت های منتخبان که به پایان رسید، رهبر معظم انقلاب سخنرانی خود را ایراد کردند و این پایان یک چشم به هم زدنی بود که مدت ها برای آن برنامه ریزی و تلاش های فراوانی صورت گرفته بود.