از سالیان بسیار دور، جامعه ایرانی به لحاظ مذهبی و شیعی بودن همواره مروج مدح و ثنای اهل بیت (علیهم السلام) بوده است نمود بیرونی این امر، ظهور صنف مادحین در جامعه بود. مداحی و مدح خاندان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) به دلیل کارکردهای مهم و اساسی که در پویایی جامعه دینی داشته، همواره مورد توجه مردم و رهبران جامعه قرار گرفته است.
مجالس بزرگداشت اهل بیت (علیهم السلام) بر دو پایه اساسی یعنی عالمان دینی به عنوان مروجان شریعت و مداحان به عنوان ثناگویان اهل بیت (علیهم السلام) بنا شده است. رشد عقلانیت و معرفت کارکرد غالب سخنرانی های عالمان دینی و رشد عواطف و احساسات کارکرد غالب مادحین است. این دو کارکرد اساسی در کنار هم صدور کنش های دینی را تسهیل می نماید.
در طول تاریخ همواره گاهی عالمان دینی از پایگاه اجتماعی بالاتر و از محوریت برخوردار بوده اند و در مقاطعی از تاریخ محوریت با مادحین بوده است. به نظر می رسد در مقطع کنونی جامعه ایرانی به سمت مداح محوری سوق داده شده است. شواهد آن را می توان در امور زیر یافت: 1. افزایش هیئات مذهبی بدون حضور روحانی 2. حضور گسترده افراد در مراسم مداحی بدون شرکت در سخنرانی عالم دینی 3. عدم شرکت مداح در سخنرانی عالم دینی 4. تبدیل شدن مادحین به گروه مرجع بخشی از جوانان و اظهار نظر مادحین در اکثر عرصه های سیاسی – اجتماعی و ....
یک پدید ه ی اجتماعی را می توان از زوایای مختلف مورد واکاوی قرار داد؛ زمینه ها، دلایل و پیامدها. در این نوشتار به بیان برخی از پیامدهای پدیده ی مداح محوری می پردازیم:
· احساسی بودن جامعه اگر چه می تواند در مواردی کارکرد مثبت داشته باشد، اما کارکردهای منفی چنین جامعه ای بیشتر از کارکردهای مثبت آن خواهد بود.
· مداح محوری یعنی غلبه احساسات بر عقلانیت و این امر به احساسی شدن جامعه می انجامد. احساسی بودن جامعه به این معنا خواهد بود که رفتارهای افراد از پشتوانه ی منطقی و عقلی برخوردار نیستند و یا غلبه با احساسات است.
· با غلبه احساسات و عواطف، منبع آگاهی و معلومات جامعه مبتنی بر احساس و مشهودات ظاهری خواهد بود و به مرور این امر می تواند به انکار منابع معرفتی عقلی و فراعقلی منجر شود.
· جامعه احساسی به دلیل بهره نبردن از تفکر عقلانی در حال زندگی می کند و با مشکلات روز مره دست و پنجه نرم می کند و نمی تواند برای دراز مدت برای آینده داشته باشد.
· جامعه ای که افرادش برپایه احساسات و در لحظه تصمیم می گیرد یک فرهنگ واکنشی را به وجود می آورد و افزایش تنش ها در روابط بین فردی از آثار آن است.
· جامعه احساسی از درک منافع بلند مدت و پیامدهای منفی کنش های احساسی ناتوان است و وقتی این امر جنبه عمومی پیدا کند پیامدهای منفی آن نیز کلان خواهد یافت.
· در چنین جامعه ای افرادی که توان برانگیختن احساسات و عواطف را داشته باشند از محبوبیت برخوردار هستند و اندیشمندان و نخبگان علمی پایگاه اجتماعی نازل تری خواهند داشت.