سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

شنیدن حکایت مسافری که عزم سفری بس مهم را در سر داشت و پس از تحمل اندک رنجی در کاروانسرایی زیبا با دیدن اندک خوشی، جا خشک می کند و عطای سفر را به لقایش می بخشد، برایم عجیب جلوه می نمود. اما تامل در احوال خودم پرده ی شگفتی را درید. چه زود فراموش می کنم که برای چه عازم این کاروانسرا شده و بار سفر بسته بودم و حالا با چه علاقه ای دل به این ممر بستم و از ادامه سفر باز ماندم و تماشای هر روزه ی حکایت این مسافر اصلاً تعجبم را برنمی انگیزد.

بزرگی می فرمود: هر روز حداقل بیست مرتبه مرگ را یاد کنید!!!!

چه حکایت عجیبی دارد این روزگار دل ما 

 


نوشته شده در  چهارشنبه 93/5/8ساعت  2:56 عصر  توسط سعید مقدم 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از چیستی فرهنگ تا مهندسی فرهنگی
دولت مستسبع (وحشی زده) کنونی
بررسی گفتمان سید قطب و تأثیر آن بر شکل گیری جریانهای تکفیری مصر
مداح محوری و جامعه ی احساسی
رابطه ی تحصیل علم و حیات اخروی
[عناوین آرشیوشده]