از چیستی فرهنگ تا مهندسی فرهنگی
فرهنگ، ضد فرهنگ، تهاجم فرهنگی، مهندسی فرهنگی و ... واژه های پرتکراری هستند که در سال های اخیر از رسانه ها زیاد شنیده می شود. فصل مشترک این کلمات فرهنگ است؟ فرهنگ چیست؟ و چرا در بین واژگان مهم قرار می گیرد؟
تعریف فرهنگ
جامعه شناسان برای فرهنگ تعاریف متعددی ارائه کرده اند، این تعاریف بقدری زیاد است که مجال پرداختن و ارزیابی همه آنها نیست. اما می توان گفت فرهنگ شامل عقاید و آگاهی، ارزش ها ، هنجارها و آداب و رسوم و نمادهای یک ملت می شود که از طریق تعلیم و تعلم انتقال می یابد و صورت جمعی پیدا می کند و در صورتی که محدود به جمع خاصی باشد خرده فرهنگ نامیده می شود.
تلقی عموم از فرهنگ
برخی از افراد وقتی می خواهند برای فرهنگ مصداقی پیدا کنند و یا آن را تعریف کنند، فرهنگ در آداب و رسوم و نمادها خلاصه می شود و عقاید و باورها و هنجارها جزء فرهنگ قلمداد نمی شود.
اهمیت فرهنگ
فرهنگ روح یک جامعه قلمداد می شود و هویت یک جامعه به فرهنگ آن وابسته است. هر فرهنگی از سطوح و لایه های مختلفی برخوردار است که عمیق ترین سطوح آن، سطوحی است که عهده دار تبیین و تفسیر جهان و انسان و زندگی و مرگ است. این لایه های بنیادین فرهنگ پیامدهای خود را در سطوح بعدی فرهنگ یعنی ارزش ها، هنجارها، آداب و رسوم و نمادها به دنبال خواهد داشت.
تغییرات فرهنگی
همواره تغییرات فراوانی در جامعه در حال رخ می دهد، نسل ها در حال تغییرند و سبک زندگی تفاوت پیدا می کند و در درون هر نسل نیز تغییرات فراوانی رخ می دهد، سبک پوشش، نوع معماری، زبان و لهجه دگرگون می شود. آیا این تفاوت ها آسیب زاست و هویت فرهنگی را دچار بحران می کند؟ تا زمانی که تغییرات و تفاوتها مربوط به لایه های بنیادین فرهنگ نباشد، این تغییرات هر قدر هم وسیع باشد هویت فرهنگی را دچار آسیب نمی کند.
فرهنگ دینی و فرهنگ سکولار
فرهنگ دینی با مجموعه ای از مفاهیم محوری مانند توحید، تقوی، ایمان به غیب، حقیقت، عدالت، مرجعیت وحی، عقل، حیات اخروی شکل گرفته است. این مفاهیم لایه های بنیادین فرهنگ دینی را شکل می دهند. فرهنگ رقیب یعنی فرهنگ سکولار اگر بتواند مفاهیم کلیدی خود مانند رویکردهای ماتریالیستی، حس گرایانه، تقدم اراده انسانی بر حقیقت، و نفی مرجعیت وحی، مفاهیم و لایه های محوری خود را جایگزین مفاهیم بنیادین فرهنگ دینی کند، خواهد توانست سنگرهای اصلی فرهنگ دینی را به تصرف خود درآورد و نیازی به تغییر زبان و گویش و پوشش نخواهد داشت.
تمدن سازی و مهندسی فرهنگی
اگر مفاهیم بنیادین و لایه های عمیق فرهنگ دینی بتوانند از طریق کنش انسانی به عرصه ی جهان اجتماعی پا بگذارند، تمدن دینی متناسب با چنین فرهنگی ایجاد خواهد شد. تغییرات اساسی و مهمی که در عرصه یک فرهنگ در لایه های بنیادین رخ می دهد می تواند به حیات یا ممات یک فرهنگ منجر شود.
بنابراین با توجه به امور مذکور، فرهنگ نیاز به هدایت و کنترل به سمت مطلوب و تنظیم اجزاء و لایه های خود دارد و این امری است که نیاز به مهندسی فرهنگی را ضروری می انگارد. با رصد کردن تغییرات فرهنگ در لایه های مختلف آن و تزریق مفاهیم بنیادین فرهنگ در سطوح و اجزاء رویین آن شاهد ارتقاء بخشی فرهنگ در عرصه های ملی، عمومی و حرفه ای خواهیم بود.
سعید مقدم
کلمه مُستَسبِع به معنای سبع زده یا وحشی زده است. گاه انسان با مشاهده ی یک حیوان درنده مانند شیر با آن که راه فرار و گریز در پیش دارد و یا امکان دفاع دارد ولی بدون مقاومت یا فرار به سوی شیر حرکت می کند و حتی به فرض اگر شیر راه خود را در پیش گیرد او نیز به دنبال آن حرکت می کند؛ به چنین انسانی که گرفتار این حالت می شود انسان مستسبع یعنی سبع زده و وحشی زده می گویند.
برخی از حیوانات نیز هنگام مشاهده ی دشمن رفتاری مشابه از خود نشان می دهند؛ مانند بعضی از پرندگان که به محض رویارویی با برخی از مارها به جای گریز، جهت بلعیده شدن به کام مرگ گام می گذارند.
غرب زدگی نیز از این مکانیزم روانی پیروی می کند؛ یعنی همراه با کوشش کشورهای غربی برای درهم شکستن فرهنگ کشورهای غیرغربی و گسترش نظام سیاسی و اقتصادی مورد نظر خود، کششی نیز از سوی کشورهای غیرغربی در جهت تامین منافع و اهداف مذکور وجود دارد.
دولت های غرب زده نیز با مشاهده مظاهر مادی تمدن غربی به جای مقاومت در برابر این قدرت هایی که دنبال هضم آنها هستند، به دنبال غرب راه می افتند.
انسان سبع زده چیزی جز ظاهری ترین ابعاد وجود شیر را نمی بیند، انسان و دولت غرب زده نیز جز آشکارترین ابعاد هستی غرب را نمی بیند و نمی تواند باطن غرب را ببیند. شیر دارای باطنی است که در طی سالیانی چند مراتبی را از مقطع جنین تا جوانی پیموده است، تا به شکل ظاهری خود دست یافته است. غرب نیز دارای تفکری است که پس از چند سده تلاش به مظاهر خود دست یافته است.
غرب با قطع پیوندهای آسمانی و غربت فطرت آدمی و در زمینه ی تاریخی خود فرصت باروری و ظهور را پیدا کرده است. انسان غرب زده بدون توجه به این حقیقت و باطن غرب مانند کسی است که دیر آمدن خود را با زود رسیدن می خواهد جبران کند.
دولت مستسبع کنونی ما نیز که با خودباختگی، فریفته لبخندهای دشمنی شده است که قصد هستی وی را دارد؛ استمرار این وضعیت جز با پایان هستی چنین دولت وحشی زده که هرگونه راه بازگشت را بروی خود می بندد، نمی تواند باشد.
دولت مستسبع در نخستین برخورد با غرب به انتقال ظواهر و تکنولوژی غرب همت می گمارد و به جای چشم دوختن به ظرفیت های داخلی و شکوفا کردن استعدادهای درونی خود در تقلید از ظواهر و الگوهای غربی چنان شتاب می کنند که خود غربی ها را هم به تعجب وامی دارند.
این مقاله در کنگره جهانی «جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» پذیرفته شده است.
چکیده
جریانهای تکفیری یکی از خطرناکترین جریانهای دوران معاصر است که سهم عمدهای در ایجاد اسلام هراسی دارد. مصر یکی از خاستگاههای مهم جریان تکفیری در عصر جدید محسوب میشود. نگاهی موشکافانه به زمینههای اجتماعی و سیاسی شکل گیری این جریانها میتواند مسیر شناخت دقیق و نحوه مواجهه صحیح با جریانهای تکفیری معاصر را فراهم آورد. پرسش اصلی این نوشتار این است که گفتمان سید قطب، به عنوان مانیفست جریانهای تکفیری، معلول چه زمینههای اجتماعی است و جریانهای تکفیری متأثر از آن، چگونه و تحت تأثیر کدام زمینههای اجتماعی رشد و گسترش یافتهاند. خلأ ایدئولوژیک و سرخوردگی از غرب از جمله زمینههای مهم شکل گیری گفتمان سید قطب بود. برداشت بنیادگرایانه از گفتمان سید قطب، شکاف نسلی بین نسل گذشته و جوان اخوان از سال 1965، فقر مادی و فرهنگی محل زندگی رهبران جریانهای تکفیری، نوع رشتههای تحصیلی رهبران جریانهای تکفیری و افزایش خشونت دولتی علیه اخوان و کتاب معالم فی الطریق سید قطب از جمله زمینههای فکری- اجتماعی گذار جریان سلفی از اعتدال به بنیادگرایی و تکفیر است.
کلید واژه : جریان تکفیری، مصر، سلفیگری، سید قطب، ابن تیمیه، جاهلیت.
متن کامل این مقاله در مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» جلد 9 ، صفحه 449-419 قابل دسترسی است
از سالیان بسیار دور، جامعه ایرانی به لحاظ مذهبی و شیعی بودن همواره مروج مدح و ثنای اهل بیت (علیهم السلام) بوده است نمود بیرونی این امر، ظهور صنف مادحین در جامعه بود. مداحی و مدح خاندان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) به دلیل کارکردهای مهم و اساسی که در پویایی جامعه دینی داشته، همواره مورد توجه مردم و رهبران جامعه قرار گرفته است.
مجالس بزرگداشت اهل بیت (علیهم السلام) بر دو پایه اساسی یعنی عالمان دینی به عنوان مروجان شریعت و مداحان به عنوان ثناگویان اهل بیت (علیهم السلام) بنا شده است. رشد عقلانیت و معرفت کارکرد غالب سخنرانی های عالمان دینی و رشد عواطف و احساسات کارکرد غالب مادحین است. این دو کارکرد اساسی در کنار هم صدور کنش های دینی را تسهیل می نماید.
در طول تاریخ همواره گاهی عالمان دینی از پایگاه اجتماعی بالاتر و از محوریت برخوردار بوده اند و در مقاطعی از تاریخ محوریت با مادحین بوده است. به نظر می رسد در مقطع کنونی جامعه ایرانی به سمت مداح محوری سوق داده شده است. شواهد آن را می توان در امور زیر یافت: 1. افزایش هیئات مذهبی بدون حضور روحانی 2. حضور گسترده افراد در مراسم مداحی بدون شرکت در سخنرانی عالم دینی 3. عدم شرکت مداح در سخنرانی عالم دینی 4. تبدیل شدن مادحین به گروه مرجع بخشی از جوانان و اظهار نظر مادحین در اکثر عرصه های سیاسی – اجتماعی و ....
یک پدید ه ی اجتماعی را می توان از زوایای مختلف مورد واکاوی قرار داد؛ زمینه ها، دلایل و پیامدها. در این نوشتار به بیان برخی از پیامدهای پدیده ی مداح محوری می پردازیم:
· احساسی بودن جامعه اگر چه می تواند در مواردی کارکرد مثبت داشته باشد، اما کارکردهای منفی چنین جامعه ای بیشتر از کارکردهای مثبت آن خواهد بود.
· مداح محوری یعنی غلبه احساسات بر عقلانیت و این امر به احساسی شدن جامعه می انجامد. احساسی بودن جامعه به این معنا خواهد بود که رفتارهای افراد از پشتوانه ی منطقی و عقلی برخوردار نیستند و یا غلبه با احساسات است.
· با غلبه احساسات و عواطف، منبع آگاهی و معلومات جامعه مبتنی بر احساس و مشهودات ظاهری خواهد بود و به مرور این امر می تواند به انکار منابع معرفتی عقلی و فراعقلی منجر شود.
· جامعه احساسی به دلیل بهره نبردن از تفکر عقلانی در حال زندگی می کند و با مشکلات روز مره دست و پنجه نرم می کند و نمی تواند برای دراز مدت برای آینده داشته باشد.
· جامعه ای که افرادش برپایه احساسات و در لحظه تصمیم می گیرد یک فرهنگ واکنشی را به وجود می آورد و افزایش تنش ها در روابط بین فردی از آثار آن است.
· جامعه احساسی از درک منافع بلند مدت و پیامدهای منفی کنش های احساسی ناتوان است و وقتی این امر جنبه عمومی پیدا کند پیامدهای منفی آن نیز کلان خواهد یافت.
· در چنین جامعه ای افرادی که توان برانگیختن احساسات و عواطف را داشته باشند از محبوبیت برخوردار هستند و اندیشمندان و نخبگان علمی پایگاه اجتماعی نازل تری خواهند داشت.
همزمان با آغاز سال تحصیلی دانشگاهها و حوزه های علمیه در این نوشتار می خواهم به تحلیل سخنی حکیمانه از استاد بزرگ وارمون آیت الله حاج شیخ تقی خاتمی زنجانی (ره) بپردازم که تقریباً همه ی طلبه هایی که با ایشان مأمونس بودند این جمله را از ایشان شنیده اند که می فرمود: «اگر آخرت را هم می خواهید خوب درس بخوانید.»
بسیاری از ما با کارکردهای این دنیایی تحصیل علم آشنا هستیم. ولی شاید ارتباط دستیابی به سعادت اخروی با تحصیل مشخص نباشد. برای روشن شدن این ارتباط به چند نکته اشاره می کنم:
1. تمام رفتار و کنش های انسانی پیامدهای خواسته یا ناخواسته ایی دارد که بعد از انجام کنش قابل مشاهده است.
2. براساس نظام تربیتی اسلام کنش های انسانی دنیای اخروی ما را شکل می دهند.
3. تمام کنش های انسانی برخلاف رفتارهای حیوانی، معنادار و آگاهانه (یعنی دارای منشاء شناختی) می باشد.
4. بنابراین شناخت و آگاهی بخش مهم و اثرگذار یک کنش است و اگر آگاهی را از یک کنش حذف کنیم، کنش از استمرار باز می ماند.
5. عدم آگاهی یا آگاهی های کاذب باعث صدور کنش های نامطلوب از افراد خواهد شد.
6. کنش های نامطلوب که براساس ضعف آگاهی یا عدم آگاهی شکل گرفته اند، حیات اخروی نافرجامی را برای انسان رقم خواهد زد.
7. فراهم ساختن حیات اخروی سعادتمندانه و رستگاری اخروی در گرو صدور کنش های مطلوب است.
8. و همانطور که ذکر شد کنش های مطلوب با توجه به آگاهانه بودن آنها، در گرو دستیابی به آگاهی و علم راستین است
9. و این وظیفه ی نهاد علم است که باید آگاهی حقیقی برای صدور کنش های انسانی مطلوب را در اختیار افراد قرار دهد. بنابراین ارتباط تحصیل علم دستیابی با سعادت اخروی آشکار می شود.
10. البته از سوی دیگر توجه به ابعاد اخروی در علم آموزی، آفت هایی مانند شهرت جویی، تکبر و غرور را هم که یک جوینده ی علم را تهدید می کند از بین می برد و به عنوان یک نظام کنترلی برای نهاد علم، عمل می کند.