وبلاگ :
علم اجتماعي مسلمين (دين و جامعه)
يادداشت :
شيطنت طلبگي!
نظرات :
0
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
هوشيار
سلام. خاطره جالبي بود. البته اين قضيه رو مکررا از زبان رفقا شنيده بودم. اما بهتر بود به ماجراهاي «تاران و رکس» هم پرداخته شود. يادمه اونقدر از دست اين موتور گازي خسته شده بود که مي گفت : آقالار، من گورک بوني آپارام ميدان توحيده اوت ويرام قيزيشام گلم!
پاسخ
سلام خدمت دوست عزيز. خاطرات آقاي تارن تمومي نداره. فکر کنم بايد همه ي دوستان دست به دست هم بدن تا بتونيم قسمتي از اين خاطرات ناب رو زنده کنيم